سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شایسته است که دانش انسان بر گفتارش افزون و خردش بر زبانش چیره باشد . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 89 مهر 13 , ساعت 1:7 عصر

سید محمد موسوی خوئینی‌ها

شبکه ایران: سید محمد موسوی خوئینی‌ها دبیر مجمع روحانیون مبارز است. وی که پیش از انقلاب توسط ساواک دستگیر و مدتی را در زندان گذرانده‌ و در ابتدای انقلاب مسئولیت های مختلفی کسب کرده است.

آقای موسوی خوئینی‌ها پیش از پیروزی انقلاب (در دهه 50) در یکی از مساجد تهران مباحثی را به عنوان تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه ارائه می‌داده است. آنگونه که فرزند شهید مطهری(رض) در نامه‌ای به این فرد روحانی یادآور شده است شهید مطهری نسبت به طرح مباحثی که شما به عنوان تفسیر قرآن مطرح می‌کردید، معترض بوده و آن مباحث را دارای ریشه‌های مادی می‌دانسته‌اند.

بخشی از مبارزان انقلاب هم عنوان می کنند که "شهید مطهری راجع به موسوی‌خوئینی‌ها گفته است که این فرد افکار کمونیستی دارد. منبرهای ایشان گروه فرقان را پرورش می‌داد."

ارتباط آقای خوئینی ها با گروه فرقان موضوعی است که بارها در محافل مختلف مطرح شده است اما روایتی که حجت الاسلام جعفر شجونی، عضو جامعه روحانیت مبارز، از این رویداد دارد، روایت تقریبا جامعی است.

وی در گفت وگویی که با نشریه "یادآور" داشته است، در ابتدا درباره طرد عنصر مطرح گروه فرقان و عامل به شهادت رساندن شهید مطهری از مدارس و حوزه های علمیه می گوید: من شخص گودرزی را در جاهای مختلف دیدم. فکر می کنم اولین جائی که او را دیدم در مدرسه چهل ستون بود. کسانی که او را خوب می شناختند، می گفتند درسخوان نیست و بیشتر چپ می زند، به همین دلیل مرحوم آیت الله حاج آقا حسن سعید، او را از مدرسه بیرون کرد. بعد به مدرسه شیخ عبدالحسین رفت و باز مرحوم آیت الله آسید هادی خسروشاهی او را بیرون کرد. بعد رفت مدرسه مرحوم آیت الله مجتهدی، ایشان را که بیش از دو شخصیت قبلی روی طلبه هایش حساس بود و کوچکترین انحراف که هیچ، حتی ترک اولی را هم برای طلبه نمی پذیرفت، سر درس به او گفته بود برو بیرون ای منافق! و او را از مدرسه بیرون کرده بود. آقای مجتهدی خیلی آدم شناس بود.

شروع ارتباط گودرزی با خوئینی ها 
حجت الاسلام جعفر شجونی سپس به شروع ارتباط گودرزی با اقای خوئینی ها می پردازد: گودرزی بعد از آنکه از سوی علمای محترم و شناخته شده و حوزه های علمیه مهم تهران طرد شد، به سراغ آقای موسوی خوئینی ها در مسجد جوستان رفت و او هم گودرزی را پذیرفت و این هم امر غیر منتظره ای نبود. آقای خوئینی ها قبل از انقلاب در آن مسجد در مقام تفسیر قرآن، حرف های عجیب و غریبی می زد که من اسم آن را گذاشته بودم « قرآن شناسی آسان»! چون یک مفسر واقعی با توجه به قرائن روائی و تاریخی و لغوی تلاش می کند مراد آیه را با یک اجتهاد سخت به دست بیاورد، ولی در «قرآن شناسی آسان»، فرد نگاه می کند ببیند ذوقیات حاکم بر جامعه چیست و قرآن را به نفع آن مصادره می کند.
در آن زمان توانسته بودند مارکسیسم را در میان نسل جوانی که علاقمند به مبارزه بود، به عنوان علم مبارزه جا بیاندازند.
شما که دارید می سازید، یکمی بزرگ بسازید!
آقای شجونی اضافه می کند: این آقای موسوی خوئینی ها هم به گفتن تفاسیر مارکسیستی معروف بود. آقای مطهری چند باری به او هشدار داده بودند، ولی او کار خودش را می کرد. مدتی در مسجد جوستان این حرف ها را زد و عده ای جوان ناآگاه هم دور وبرش را گرفتند و تصور می کرد که بازارش همیشه گرم می ماند. خاطرم هست بازاری ها می خواستند در آن ایام برایش خانه ای بسازند. پیغام داده بود شما که دارید می سازید، یکمی بزرگ بسازید! به هر حال گودرزی به مسجد جوستان رفت و آقای موسوی خوئینی ها هم او را به مسجد خمسه فرستاد. مسجد خمسه در اواسط خیابان سراب در خیابان دولت- یخچال واقع شده است این مسجد از همان زمان تبدیل به پایگاهی برای ترویج افکار گودرزی شد و او بسیاری از اعضای گروه فرقان را از همین جا جذب کرد.
وی درباره میزان تاثیر پذیری گودرزی از آقای خوئینی ها را "خیلی زیاد" می داند و می گوید: موسوی خوئینی ها از کسانی بود که قبل از انقلاب به این ذهنیت دامن می زد که هر نوع فعالیتی در دستگاه های دولتی و شبه دولتی کمک کردن به رژیم است و حال آنکه توجه نمی کرد که بعضی ها از همین کارهای شبه دولتی توانستند به اندازه ده ها سال تاثیر کار او داشته باشند .
مطهری و  مفتح تبدیل به ترمز انقلاب شده اند/ بهشتی و باهنر همکار فرخ رو و پارسا شده اند!
به گفته آقای شجونی "موسوی خوئینی ها علنا می گفت که آقای مطهری و آقای مفتح که تدریس در دانشگاه را پذیرفته اند با حکومت سازش کرده اند و تبدیل به ترمز انقلاب شده اند! حال آنکه کاری که این دو نفر مخصوصا آقای مطهری در تبیین اندیشه های اسلامی در دانشگاه ها کردند و نیز پرورش و تقویت نیروهای صالح، بی نظیر بود و اگر تلاش امثال ایشان نبود، انقلاب اسلامی  پس از پیروزی از وجود نیروهای ارزشمندی که محصول تلاش های فرهنگی همان سال هاست، محروم می ماند. او همین حکم را هم درباره آقای بهشتی و آقای باهنر می داد که به آموزش و پرورش رفته بودند و کتاب های درسی را تدوین می کردند. می گفت که اینها همکار فرخ رو و پارسا شده اند.
حجت الاسلام شجونی در مورد منبرهای آقای خوئینی ها نیز می گوید: منبر های آقای خوئینی ها و مسجد او یکی از کانون های تبلیغ علیه آقای مطهری بود و بازار شایعه های مختلف علیه مطهری را در آنجا گرم کرده بودند که اگر زمانی لازم باشد می گویم. یک شیخ محترمی با من دوست است به نام آقای قاسمی. ایشان در مسجدی نزدیک میدان ونک نماز می خواند. الان هم هست و این داستان را می توانید از او هم بپرسید. ایشان نقل می کرد من یک شب درمسجد جوستان کنار آقای کروبی نشسته بودم و آقای موسوی خوئینی ها هم روی منبر بود. اکبر گودرزی و محمود کشانی که وصف حالشان را برایتان خواهم گفت، نشسته و محو حرف های آقای خوئینی ها شده بودند. این آقا رفته بود بالای منبر و آیه شریفه « و یصدون عن سبیل الله »  را کنایتا و گاهی تصریحا بر آقایان مطهری و مفتح و بهشتی تطبیق می داد و می گفت اینها ترمز انقلاب و سازشکارند و با دستگاه روی هم ریخته اند! من که دیدم گودرزی و کشانی مات و مبهوت حرف های خوئینی ها هستند، به کروبی گفتم « بابا اگر فردا انقلاب پیروز شود اینها با اولین اسلحه که به دستشان بیفتد می روند اینها را می کشند.» کروبی که می دانید هم احساساتی است، هم عصبی. دستش را بلند کرد و زد روی پای من و گفت: « نه بابا این جوری نیست». ولی بعدها دیدیم که اتفاقا این جوری شد! واقعا برخی هم لباس های خودمان آنها را تحریک می کردند. همین محمود کشانی از افرادی بود که شهید مفتح را در دانشگاه الهیات به گلوله بست. این مسئله که فکر را چه کسی توی کله یک مشت بچه بی سواد کرده بود، باید ریشه یابی کرد. بعد از سی سال که از انقلاب می گذرد باید معلوم شود محرکین اینها چه کسانی بودند که این قدر به خود جسارت دادند که چنین شخصیت هائی را بکشند.
شهید مطهری: خبر دارید مارکسیست شده؟
آقای شجونی درباره اختلاف شهید مطهری و با موسوی خوئینی ها عنوان می کند: صریح بگویم آقای مطهری معتقد بود که او مارکسیست شده است! آقای مطهری اعتقاد افرادی را از روی ظاهر و لباسشان نمی سنجید، بلکه محتوای حرف و فکر آنها را بررسی می کرد. ایشان می فرمود این نوع تفاسیر تفاسیری مارکسیستی است. یک داستانی را نقل می کنم می توانید بروید از آیت الله آقارضی شیرازی بپرسید. ایشان تعریف می کرد که وقتی آیت الله انواری از زندان آزاد شدند با آقای مطهری به منزل ایشان رفتیم، وقتی به منزل ایشان وارد شدیم. دیدیم موسوی خوئینی ها هم آنجا نشسته او چون با آقای مطهری بد بود، تا چشمش به ایشان افتاد بلند شد و رفت بیرون، آقای مطهری با حالت عصبانیت و تحکم از آقای انواری پرسیده بود: « شما او را می‌شناسید؟ » آقای انواری جواب داده بود: « بله این آقای خوئینی هاست» آقای مطهری می گوید: « خبر دارید مارکسیست شده؟» آقای مطهری واقعا درباره آقای موسوی خوئینی ها همین طور فکر می کرد و بخشی از هشدارهائی هم که در مقدمه کتاب « گرایش به مادیگری» داد، درباره همین آدم و اطرافیانش بود.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ